کشف آب انبار

تامین آب یکی از عمده مشکلات عدیده در مناطق خشک ایران بوده و هست و در گذشته های دور نیاکان ما به طرق مختلف در جهت حل این مشکل تلاش نموده اند که از نمونه های بارز این تلاش ساخت آب انبار است . هنگام  پیگردی جهت روشن کردن وضعیت پی و مصالح به کار رفته درساختار دیوار شارستان شهر بلقیس اسفراین برای مرمت اضطرای در سال 1390 در ضلع جنوبی شارستان شهر بخش کوچکی از یک سازه آجری شامل سردر ورودی و تعدادی پله کشف گردید که احتمال می رفت این سازه بقایای یک آب انبار شهراست طی کاوش فصل پنجم شهر تاریخی بلقیس به سرپرستی احمد نیک گفتار جهت روشن شدن وضعیت این ساختار یک ترانشه در ادامه سازه های قبل ایجاد گردید که مدتی پس از کاوش منجر به نمایان شدن بخش  عظیمی از مخزن  گردید، این قسمت از بنا به شکل یک دایره به قطر 25/4  و عمق 4 متر در دل زمین با شفته اهک و آجر ایجاد گردیده است و قسمت داخلی آن بدون اندود بوده و تنها درنزدیک کف سازه حدود1 متر دارای یک اندود نازک آهک  است. بعد از گذشت مدتی اندک از بیرون در آوردن این سازه از زیر خاک ، سازه آبی دیگری کشف گردید که شاید بتوان  آن  را دومین آب انبار شهر قلمداد کرد که این بنا درخارج از حصارشمالی شهر تاریخی بلقیس اسفراین  قرارگرفته است . این بنا همانند آب انبار ضلع جنوبی شارستان از چهار بخش شامل سردر ورودی ، پلکان ، پاشیر و مخزن تشکیل شده است که به شرح ذیل می باشند سردر: این بخش از بنا به دلیل واقع شدن در زیر جوی آب بخش اندکی از آن کاوش شد که جهت روشن شدن وضعیت آن نیاز به کاوش آینده می طلبد . راه پله:  پس از سردر ورودی جهت دسترسی به پاشیرآب انبار ، راه پله  قرار دارد که محل برداشتن آب را میسر می‌سازد. از این بخش در آب انبار شماره 2 شهر تاریخی بلقیس اسفراین به دلیل حفاری های غیر مجاز تنها تعداد 3 پله سالم کشف گردید که بقیه پله ها تخریب گردیده و طبق محاسبه صورت گرفته احتمالا در زمان قبل از تخریب توسط حفاران قاچاق حدود 18 پلکان داشته است . سومین بخش از آب انبار پاشیر آن است که حدوداً دارای 157 سانتیمتر طول و 50 سانتی متر عرض با ملات آهک است . آخرین بخش از آب انبار ، مخزن  است که محل انبار کردن و اصلی ترین عنصر در شکل گیری آب انبار بوده است . این بخش در دل زمین با شفته اهک و آجر ایجاد گردیده است و قسمت داخلی آن جهت ضد عفونی بهتر و عدم نشتی آب با ملات ساروج چند لایه اندود گردیده است از عمق و ساختار داخلی این بخش به دلیل وقت کم و کمبود بودجه کاوش حاصل صورت نگرفت . طبق آثار باقی مانده این بخش در زمان ایستایی دارای یک سقف گنبدی از نوع رگچین داشته است که پس از مدتی طولانی بعد ازمتروکه شدن به دلایل نامشخص سقف داخل مخزن فرو ریخته است .  از لحاظ گاهنگاری با توجه به قرار گرفتن در خارج از حصار دوره صفویه و مصالح به کار رفته رونق و شکوفایی این بنا را می توان به دوره قبل از صفویه نسبت داد. امید است با تخصیص اعتبارات مورد نیاز و باکاوش های باستان شناسی در فصل آینده  بتوان گاهنگاری دقیق از دوره ساخت و فضاهای معماری   این اثر بدست آورد.